خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توله (شیر، خرس و ...)
2 . پیشاهنگ کاب اسکات (عضو بخشی از سازمان پیشاهنگی ویژه پسران)
[اسم]
cub
/kʌb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توله (شیر، خرس و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
توله
a lioness and her cubs
یک شیر ماده و تولههایش
2
پیشاهنگ کاب اسکات (عضو بخشی از سازمان پیشاهنگی ویژه پسران)
(Cub)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ct scan
csaszar polyhedron
crystallized
crystallize
crystalline lens
cuba
cuban sandwich
cubby
cubbyhole
cube
کلمات نزدیک
ct scan
ct
crêpe
crème de menthe
crème de cacao
cub reporter
cuba
cuban
cubby-hole
cubbyhole
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان