خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اتاقک
[اسم]
cubicle
/ˈkjubɪkəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اتاقک
اتاقچه، پارتيشن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتاقک
کابین
1.Here's my cubicle.
1. اینجا اتاقک من است.
تصاویر
کلمات نزدیک
cubic meter
cubic equation
cubic
cubed
cube root
cubism
cubist
cubit
cuboid
cuckold
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان