Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . شاهنشین
[اسم]
dais
/dˈeɪɪs/
قابل شمارش
1
شاهنشین
سکو، جایگاه تخت پادشاهی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شاهنشین
صفه
تصاویر
کلمات نزدیک
dairyman
dairy produce
dairy farm
dairy cow
dairy
daisy
daisy cutter
dala-dala
dale
dallas
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان