Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . حاکم مطلق
[اسم]
despot
/ˈdɛspət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حاکم مطلق
خودکامه، ستمگر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حاکم مطلق
مترادف و متضاد
dictator
tyrant
democrat
1.The despot issued a death sentence for anyone who disobeyed his laws.
1. آن حاکم مطلق برای کسانی که از قوانین او نافرمانی کردند، حکم مرگ صادر کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
despondently
despondent
despondency
despondence
despond
despotic
despotical
despotism
desquamate
desquamation
کلمات نزدیک
despondent
despondency
despond
despoliation
despoil
despotic
despotically
despotism
dessert
dessert spoon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان