Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دسر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
dessert
/dɪˈzɜrt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دسر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دسر
مترادف و متضاد
last course
sweet course
for dessert
برای دسر
For dessert there's apple pie, cheesecake or fruit.
برای دسر، پای سیب، کیک پنیر یا میوه داریم.
to make a dessert
دسر درست کردن
If you make the main course, I'll make a dessert.
اگر تو غذای اصلی را درست کنی، من دسر را درست خواهم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
despotism
despotically
despotic
despot
despondent
dessert spoon
dessertspoon
destabilize
destination
destination wedding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان