خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازداشتی
[صفت]
detained
/dɪtˈeɪnd/
غیرقابل مقایسه
1
بازداشتی
بازداشتشده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازداشتی
مترادف و متضاد
arrested
تصاویر
کلمات نزدیک
relearning
regeneration
plantago major
cloud seeding
load-bearing
commercial institute
mandatory retirement
retiree
captain's armband
at play
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان