1 . تشخیصی 2 . برنامه عیب‌یاب (برنامه‌نویسی)
[صفت]

diagnostic

/ˌdaɪəɡˈnɑːstɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more diagnostic] [حالت عالی: most diagnostic]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تشخیصی مشخصه (بیماری)

  • 1.specific conditions which are diagnostic of AIDS
    1. شرایط خاصی که مشخصه بیماری ایدز هستند
  • 2.to carry out diagnostic assessments/tests
    2. انجام آزمایش‌های تشخیصی
[اسم]

diagnostic

/ˌdaɪəɡˈnɑːstɪk/
قابل شمارش

2 برنامه عیب‌یاب (برنامه‌نویسی)

مترادف و متضاد diagnostic program
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان