Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پوشک بچه
[اسم]
diaper
/ˈdaɪpər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پوشک بچه
کهنه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پوشک
مترادف و متضاد
nappy
1.I'll change her diaper.
1. من پوشکش را عوض میکنم.
2.It was time for a diaper change.
2. وقت عوض کردن پوشک بچه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
dianthus
dianoetic
dianne
diane
diana
diaphanous
diaphoresis
diaphragm
diarist
diarrhea
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان