خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضدعفونی کردن
2 . ویروسزدایی کردن (کامپیوتر)
[فعل]
to disinfect
/dɪsɪnˈfɛkt/
فعل گذرا
[گذشته: disinfected]
[گذشته: disinfected]
[گذشته کامل: disinfected]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ضدعفونی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ضدعفونی کردن
مترادف و متضاد
sterilize
to disinfect a wound
ضدعفونی کردن یک جراحت
2
ویروسزدایی کردن (کامپیوتر)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
disinclined
dishwashing machine
dishwashing liquid
dishwashing detergent
dishwashing
disinfectant wipe
disinfecting wipe
disinvest
disk
disk drive
کلمات نزدیک
disinclined
disinclination
disillusionment
disillusioned
disillusion
disinfectant
disinfection
disinformation
disingenuous
disinherit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان