خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (بدون چیزی یا کسی) سر کردن
[فعل]
to do without
/du wɪˈθaʊt/
فعل گذرا
[گذشته: did without]
[گذشته: did without]
[گذشته کامل: done without]
صرف فعل
1
(بدون چیزی یا کسی) سر کردن
(بدون چیزی یا کسی) توانستن
informal
1.Don't worry, I can do without you.
1. نگران نباش، میتوانم بدون تو سر کنم.
2.she could do without food for a day.
2. او میتوانست یک روز را بدون غذا سر کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
do with
do we have enough teaspoons?
do we have enough dessert spoons?
do volunteer work
do voluntary work
do yoga
do you and your cousins set the haft seen table?
do you buy new clothes for the new year?
do you eat a lot of boiled food?
do you ever go hiking?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان