خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (مربوط به) خانه
2 . داخلی
3 . خانگی (حیوان)
4 . اهل خانه و زندگی خانوادگی
[صفت]
domestic
/dəˈmes.tɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more domestic]
[حالت عالی: most domestic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(مربوط به) خانه
خانگی
مترادف و متضاد
family
home
household
public
domestic appliances/chores...
اسباب [وسایل]/کارهای و... خانه
Nowadays there is more sharing of domestic chores.
امروزه بیشتر تقسیم وظایف (در) کارهای خانه وجود دارد.
2
داخلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خانگی
داخلی
مترادف و متضاد
internal
local
national
state
foreign
international
domestic flights/politics ...
پروازهای/سیاست و... داخلی
1. our nation’s domestic affairs
1. روابط داخلی کشور ما
2. US foreign and domestic policy
2. سیاست خارجی و داخلی آمریکا
3
خانگی (حیوان)
اهلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اهلی
domestic dogs
سگهای اهلی
4
اهل خانه و زندگی خانوادگی
1.I'm not a very domestic sort of person.
1. من خیلی اهل خانه و زندگی خانوادگی نیستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
domed
dome
domain name
domain
doltish
domestic flight
domestic science
domestic service
domestic violence
domesticate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان