خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . الاغ
[اسم]
donkey
/ˈdɑːŋki/
قابل شمارش
1
الاغ
خر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الاغ
حمار
خر
درازگوش
مترادف و متضاد
ass
1.People ride donkeys or use them to carry heavy loads.
1. انسانها سوار الاغ میشوند و از آنها برای حمل بار استفاده میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
donjon
dongle
dong
doner kebab
done
donkey jacket
donkey work
donkey's years
donkey’s years
donna
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان