Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پایان یافته
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
done
/dʌn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more done]
[حالت عالی: most done]
1
پایان یافته
انجام شده
1.her hunting days were done.
1. دوران شکار کردن او پایان یافته بود.
2.those days are done.
2. آن روز ها پایان یافته اند.
تصاویر
کلمات نزدیک
donation
donate money
donate blood
donate
donald
doner kebab
dong
dongle
donjon
donkey
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان