Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اهدا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
donation
/doʊˈneɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اهدا
بخشش، اعانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اعانه
اهدا
بخشش
عطا
1.The campaign has raised £200 000 through online donations.
1. پویش 200هزار پوند از طریق اهداهای آنلاین پول جمع کردهاست.
2.The project is funded by public donation.
2. (این) پروژه توسط اعانه عمومی سرمایهگذاری شدهاست.
to make a donation
اهدا کردن
donations of food and money
اهدای غذا و پول
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
donate
don
dominos
dominoes
domino
done
done and dusted
done thing
doner kebab
dongpo pork
کلمات نزدیک
donate money
donate blood
donate
donald
don't you have premium fuel here?
done
doner kebab
dong
dongle
donjon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان