Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خوابگاه
[اسم]
dormitory
/ˈdɔːrmətɔːri/
قابل شمارش
[جمع: dormitories]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خوابگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خوابگاه
مترادف و متضاد
dorm
1.He visited the boarders in their dormitory
1. او ساکنین خوابگاه را در خوابگاه هایشان ملاقات کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dormie
dormer window
dormer
dormant account
dormant
dormitory room
dormouse
dormy
doronicum
doroteo arango
کلمات نزدیک
dormer-window
dormer
dormant
dorm
dork
dormouse
dorothy
dorsal
dory
dos and don’ts
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان