Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . (لباس و...) روی چیزی انداختن
2 . چیزی را پوشاندن
[فعل]
to drape
/dreɪp/
فعل گذرا
[گذشته: draped]
[گذشته: draped]
[گذشته کامل: draped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(لباس و...) روی چیزی انداختن
1.He draped his coat over the back of the chair.
1. او کتش را روی پشتی صندلی انداخت.
2.She had a shawl draped around her shoulders.
2. او شالی روی شانهاش انداخته بود.
2
چیزی را پوشاندن
walls draped in ivy
دیوارهای پوشیدهشده با پیچک
تصاویر
کلمات نزدیک
drank
dramaturgy
dramatize
dramatization
dramatist
draper
drapery
draper’s
drapes
drastic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان