خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاملاً خشک شدن (رودخانه و...)
2 . کاملاً خشک کردن
3 . کمتر و کمتر شدن
4 . ناگهان ساکت شدن (بهخاطر فراموش کردن حرف)
[فعل]
to dry up
/draɪ ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: dried up]
[گذشته: dried up]
[گذشته کامل: dried up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کاملاً خشک شدن (رودخانه و...)
1.There was no rain for several months and all the rivers dried up.
1. برای چندین ماه باران نبارید و همه رودخانهها خشک شدند.
2
کاملاً خشک کردن
1.Let me get you a towel so you can dry that up.
1. بگذار برایت یک حوله بیاورم تا آن را خشک کنی.
3
کمتر و کمتر شدن
بهتدریج کاهش یافتن
1.As she got older, offers of modelling work began to dry up.
1. هرچه سنش بیشتر میشد، پیشنهادهای کار مدلینگ کمتر و کمتر میشد.
2.Funds have dried up.
2. سرمایهها بهتدریج کاهش یافتهاند.
4
ناگهان ساکت شدن (بهخاطر فراموش کردن حرف)
ناگهان خشک شدن
1.If you ask her what she's good at she will dry up after two minutes.
1. اگر از او بپرسی در چه کارهایی خوب است، در عرض دو دقیقه ساکت میشود.
2.The play was going very well until one of the actors suddenly dried up.
2. نمایش داشت خیلی خوب پیش میرفت، تا اینکه یکی از هنرپیشهها ناگهان خشکش زد [ساکت شد].
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dry spell
dry season
dry out
dry milk
dry land
dry-cleaned
drybrush
dryer
dryer sheet
drying cabinet
کلمات نزدیک
dry slope
dry skin
dry season
dry run
dry rot
dry-clean
dry-cleaner's
dry-cleaner’s
dryer
dryland farming
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان