1 . کاملاً خشک شدن (رودخانه و...) 2 . کاملاً خشک کردن 3 . کمتر و کمتر شدن 4 . ناگهان ساکت شدن (به‌خاطر فراموش کردن حرف)
[فعل]

to dry up

/draɪ ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: dried up] [گذشته: dried up] [گذشته کامل: dried up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کاملاً خشک شدن (رودخانه و...)

  • 1.There was no rain for several months and all the rivers dried up.
    1. برای چندین ماه باران نبارید و همه رودخانه‌ها خشک شدند.

2 کاملاً خشک کردن

  • 1.Let me get you a towel so you can dry that up.
    1. بگذار برایت یک حوله بیاورم تا آن را خشک کنی.

3 کمتر و کمتر شدن به‌تدریج کاهش یافتن

  • 1.As she got older, offers of modelling work began to dry up.
    1. هرچه سنش بیشتر می‌شد، پیشنهادهای کار مدلینگ کمتر و کمتر می‌شد.
  • 2.Funds have dried up.
    2. سرمایه‌ها به‌تدریج کاهش یافته‌اند.

4 ناگهان ساکت شدن (به‌خاطر فراموش کردن حرف) ناگهان خشک شدن

  • 1.If you ask her what she's good at she will dry up after two minutes.
    1. اگر از او بپرسی در چه کارهایی خوب است، در عرض دو دقیقه ساکت می‌شود.
  • 2.The play was going very well until one of the actors suddenly dried up.
    2. نمایش داشت خیلی خوب پیش می‌رفت، تا اینکه یکی از هنرپیشه‌ها ناگهان خشکش زد [ساکت شد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان