خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به سمت شرق
2 . به سمت شرق
[قید]
eastward
/ˈiːstwərd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more eastward]
[حالت عالی: most eastward]
1
به سمت شرق
در جهت شرق
1.The road extends eastward towards the river.
1. جاده در جهت شرق به سمت رودخانه وسیع میشود.
[صفت]
eastward
/ˈiːstwərd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more eastward]
[حالت عالی: most eastward]
2
به سمت شرق
به مقصد شرق
in an eastward direction
به سمت شرق
تصاویر
کلمات نزدیک
easternmost
easterner
eastern
easterly
easter egg
eastwards
eastwood
easy
easy as pie
easy chair
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان