1 . زیست‌بومی
[صفت]

ecological

/ˌiː.kəˈlɑdʒ.ɪ.kəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more ecological] [حالت عالی: most ecological]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زیست‌بومی بوم‌شناسی، اکولوژیک

معادل ها در دیکشنری فارسی: زیست‌بومی
  • 1.The destruction of the rain forests is an ecological disaster.
    1. نابودی جنگل‌های استوایی فاجعه‌ای زیست‌بومی است.
  • 2.The ecological consequences of a nuclear war are incalculable.
    2. عواقب زیست‌بومی جنگ هسته‌ای بی‌شمار است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان