خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیستبومی
[صفت]
ecological
/ˌiː.kəˈlɑdʒ.ɪ.kəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more ecological]
[حالت عالی: most ecological]
1
زیستبومی
بومشناسی، اکولوژیک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زیستبومی
1.The destruction of the rain forests is an ecological disaster.
1. نابودی جنگلهای استوایی فاجعهای زیستبومی است.
2.The ecological consequences of a nuclear war are incalculable.
2. عواقب زیستبومی جنگ هستهای بیشمار است.
تصاویر
کلمات نزدیک
eco-home
eco-friendly
eco-disaster
eclogue
ecliptic
ecologically
ecologist
ecology
econometrics
economic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان