خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . الکترونیکی
[صفت]
electronic
/ɪˌlekˈtrɑːnɪk/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
الکترونیکی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
الکترونیکی
1.an electronic calculator
1. یک ماشین حساب الکترونیکی
2.electronic bill paying
2. پرداخت قبض الکترونیکی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
electrocardiogram
electricity
electrician's knife
electrician
electrically
electronic device
electronic drum
electronic music
electronic network
electronic transistor
کلمات نزدیک
electron microscope
electron
electromotive force
electromotive
electromagnetism
electronic devices
electronic engineer
electronic mail
electronic tag
electronic tagging
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان