1 . باد کردن 2 . پرخوری کردن
[فعل]

to engorge

/ɪnˈɡɔːrdʒ/
فعل گذرا
[گذشته: engorged] [گذشته: engorged] [گذشته کامل: engorged]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 باد کردن پر شدن

specialized
  • 1.Once feeding is complete, the tick is engorged with blood and will fall off.
    1. هنگامی‌که تغذیه تمام شود، کنه از خون پر می‌شود و می‌افتد.

2 پرخوری کردن

old use
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان