خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محیطزیست
2 . محیط
3 . بستر نرمافزاری
[اسم]
the environment
/enˈvɑɪ.rən.mənt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محیطزیست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محیط زیست
مترادف و متضاد
domain
habitat
nature
territory
the natural world
1.It would be better for the environment if more people used bikes rather than cars.
1. برای محیطزیست بهتر خواهد بود اگر افراد بیشتری به جای اتومبیل از دوچرخه استفاده کنند.
2.We won't invest in any company that pollutes the environment.
2. ما روی هیچ شرکتی که محیطزیست را آلوده کند، سرمایهگذاری نمیکنیم.
2
محیط
(environment)
مترادف و متضاد
ambience
setting
situation
a working/learning/home environment
محیط کار/یادگیری/خانه
A lot of children suffer because of problems in their home environment.
بسیاری از بچهها به خاطر مشکلات موجود در محیط خانهشان رنج میبرند.
3
بستر نرمافزاری
(environment)
تصاویر
کلمات نزدیک
envious
enviable
envelope
envelop
enunciation
environment-friendly
environmental
environmental science
environmentalism
environmentalist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان