خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شجرهنامه
[اسم]
family tree
/ˈfæməli tri/
قابل شمارش
1
شجرهنامه
تبارنامه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شجره
شجرهنامه
1.My family tree
1. شجرهنامه من
تصاویر
کلمات نزدیک
family room
family planning
family name
family members
family get-together
family-size
famine
famine-stricken
famished
famous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان