Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مهمانی
[اسم]
feast
/fiːst/
قابل شمارش
1
مهمانی
ضیافت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بزم
جشن
خوان
ولیمه
سور
میهمانی
مهمانی
ضیافت
1.a wedding feast
1. ضیافت عروسی
تصاویر
کلمات نزدیک
feasibly
feasible
feasibility
fearsome
fearlessness
feat
feather
feather boa
feather one's own nest
feathered
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان