خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پر (پرندگان)
[اسم]
feather
/ˈfeðər/
قابل شمارش
1
پر (پرندگان)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پر
1.Caged birds sometimes pluck out their breast feathers.
1. پرندگان در قفس گاهی اوقات پر سینهشان را میکنند.
a peacock feather
پر طاووس
تصاویر
کلمات نزدیک
feat
feast
feasibly
feasible
feasibility
feather boa
feather one's own nest
feathered
featherweight
feathery
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان