خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میدان دید
[اسم]
field of vision
/fˈiːld ʌv vˈɪʒən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میدان دید
گستره دید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دیدرس
تصاویر
کلمات نزدیک
field marshal
field hospital
field hockey
field goal
field glasses
field sports
field study
field test
field trip
fieldcraft
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان