خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سامانه اعلام حریق
[اسم]
fire alarm
/ˈfaɪər əlɑːrm/
قابل شمارش
1
سامانه اعلام حریق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آژیر آتشسوزی
1.The fire alarm went off when I was making a coffee.
1. وقتی داشتم قهوه درست می کردم سامانه اعلام حریق به صدا درآمد.
2.Who set off the fire alarm?
2. چه کسی سامانه اعلام حریق را به صدا درآورد؟
تصاویر
کلمات نزدیک
fire
fir cone
fir
fiord
fiona
fire away
fire brigade
fire clay
fire department
fire drill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان