[قید]

flat out

/flˈæt ˈaʊt/

غیرقابل مقایسه

مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌رودربایستی رک‌وراست

مترادف و متضاد straight out

1.She asked him flat out if he was seeing another woman.

1. او بی رودربایستی از او پرسید آیا با زن دیگری هم در رابطه هست یا نه.

1.Workers are working flat out to meet the rise in demand for new cars.

1. کارگران دارند با تمام انرژی کار می‌کنند تا پاسخگوی افزایش تقاضا برای خودروهای جدید باشند.