خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آزادانه
[قید]
freely
/ˈfriː.li/
غیرقابل مقایسه
1
آزادانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آزادانه
1.Nowadays Man is freely walking on earth.
1. امروزه انسان آزادانه روی زمین راه می رود.
2.She freely admits that she was partly to blame.
2. او آزادانه اقرار می کند که تا حدی مقصر بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
freeloading
freeloader
freelancer
freelance
freehold
freeman
freemason
freemasonry
freephone
freepost
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان