1 . تخم قورباغه
[اسم]

frogspawn

/ˈfrɔːɡspɔːn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تخم قورباغه جنین قورباغه

  • 1.One of our amphibian friends has left a batch of frogspawn in our pond overnight!
    1. یکی از دوستان دوزیست ما دیشب یک دسته تخم قورباغه در حوض ما قرار داده است!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان