1 . جست و خیز کردن 2 . فعالیت پرشور و حرارت
[فعل]

to frolic

/ˈfrɑlɪk/
فعل ناگذر
[گذشته: frolicked] [گذشته: frolicked] [گذشته کامل: frolicked]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جست و خیز کردن ورجه وورجه کردن، بپر بپر کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: ورجه ورجه کردن
[اسم]

frolic

/ˈfrɑlɪk/
قابل شمارش

2 فعالیت پرشور و حرارت جشن و سرور، شادمانی، سرخوشی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان