خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جست و خیز کردن
2 . فعالیت پرشور و حرارت
[فعل]
to frolic
/ˈfrɑlɪk/
فعل ناگذر
[گذشته: frolicked]
[گذشته: frolicked]
[گذشته کامل: frolicked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جست و خیز کردن
ورجه وورجه کردن، بپر بپر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ورجه ورجه کردن
[اسم]
frolic
/ˈfrɑlɪk/
قابل شمارش
2
فعالیت پرشور و حرارت
جشن و سرور، شادمانی، سرخوشی
تصاویر
کلمات نزدیک
frogspawn
frogman
froglet
frog
frock
frolicsome
from
from dawn till dusk
from day one
from hand to mouth
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان