1 . از 2 . اهل 3 . به واسطه 4 . در فاصله ... از 5 . با
[حرف اضافه]

from

/frʌm/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 از

معادل ها در دیکشنری فارسی: از
from + clock/time
از + ساعت/زمان
  • 1. Drinks will be served from seven o'clock.
    1. نوشیدنی‌ها از ساعت 7 سرو می‌شود.
  • 2. He was blind from birth.
    2. او از (زمان) تولد نابینا بود.
  • 3. Most of the paintings in this room date from the seventeenth century.
    3. بیشتر نقاشی‌های این اتاق تاریخش از قرن هفدهم است.
from something/someplace/time to something/someplace/time
از چیزی/جایی/ساعت به چیزی/جایی/ساعت
  • 1. It's about two kilometers from the airport to your hotel.
    1. از فرودگاه تا هتل شما تقریبا دو کیلومتر راه است.
  • 2. The museum is open from 9:30 to 6:00 Tuesday to Sunday.
    2. موزه سه‌شنبه تا یکشنبه از ساعت 9:30 تا 6:00 باز است.
  • 3. Things went from bad to worse.
    3. همه‌چیز [اوضاع] از بد به بدتر تبدیل شد.
  • 4. Who has translated this book from English to Spanish?
    4. چه کسی این کتاب را از انگلیسی به اسپانیایی ترجمه کرده است؟
from someplace/direction
از جایی/سمتی
  • 1. She sent me a postcard from Majorca.
    1. او از "مایورکا" برای من کارت‌پستال فرستاد.
  • 2. She took her hairbrush from her handbag and began to brush her hair.
    2. او شانه‌اش را از کیف دستی‌اش درآورد و شروع به شانه زدن موهایش کرد.
  • 3. So did you really walk all the way from Bond Street?
    3. پس تو واقعا تمام راه را از خیابان "باند" پیاده آمدی؟
  • 4. The wind is coming from the north.
    4. باد از شمال می‌وزد.
  • 5. What time does the flight from Amsterdam arrive?
    5. چه زمانی پرواز (از) آمستردام می‌رسد؟
from something
از چیزی
  • 1. I saved him from drowning.
    1. او را از غرق‌شدن نجات دادم.
  • 2. Steel is made from iron.
    2. فولاد از آهن ساخته می‌شود.
  • 3. This juice is made from oranges and mangoes.
    3. این آبمیوه از پرتقال و انبه ساخته [گرفته] شده است.
from someone
از کسی
  • 1. I got a letter from my brother.
    1. نامه‌ای از برادرم دریافت کردم.
  • 2. She began to walk away from him.
    2. او کم‌کم از او دور شد [او شروع به دور شدن از او کرد].
کاربرد حرف اضافه from به معنای از
حرف اضافه from به معنای "از" کاربردهای مختلفی دارد.
- حرف اضافه from گاهی برای نشان دادن اینکه یک چیز/شخص از کجا شروع می‌شود، استفاده می‌شود. مثلا:
"?Has the train from Bristol arrived" (آیا قطار از "بریستول" رسیده است؟)
- حرف اضافه from گاهی برای نشان دادن اینکه یک چیز/شخص از کی شروع می‌شود، استفاده می‌شود. مثلا:
".We're open from 8 am to 7 pm every day" (ما هر روز از 8 صبح تا 7 شب باز هستیم.)
- حرف اضافه from گاهی برای نشان دادن اینکه یک چیز/شخص را چه کسی فرستاده است، استفاده می‌شود. مثلا:
"a letter from my brother" (نامه‌ای از برادرم)
- حرف اضافه from برای نشان دادن "تغییر" نیز استفاده می‌شود. مثلا:
".Things have gone from bad to worse" (اوضاع از بد به بدتر تغییر کرده است.)
"translating from English to Spanish" (ترجمه از انگلیسی به اسپانیایی)
- حرف اضافه from برای نشان دادن "علت" و "دلیل" چیزی نیز استفاده می‌شود. مثلا:
".She felt sick from tiredness" (او از خستگی احساس تهوع کرد.)

2 اهل از (اصالت، ملیت)

to be from someplace
اهل جایی بودن
  • "Where are you from?" "I'm from Italy."
    «اهل کجایی؟» «من اهل ایتالیا هستم.»
to come from someplace
اهل جایی بودن
  • I come from Spain.
    من از اسپانیا می‌آیم [من اهل اسپانیا هستم].
کاربرد حرف اضافه from به معنای اهل
حرف اضافه from برای نشان دادن اینکه یک نفر اهل کدام کشور است و اصالتش به کدام کشور یا شهر برمی‌گردد استفاده می‌شود. مثلا:
".Where are you from?" "I'm from Italy" ("اهل کجایی؟" "من اهل ایتالیا هستم.")

3 به واسطه به دلیل، از روی

from something
به دلیل/به واسطه چیزی
  • 1. Children are dying from this disease.
    1. کودکان دارند به دلیل [از] این بیماری می‌میرند.
  • 2. You could tell she wasn't lying from the fear in her voice.
    2. به واسطه [از روی] ترس در صدایش، می‌توانست گفت [فهمید] که او دروغ نمی‌گفت.
توضیح درباره حرف اضافه from به معنای به واسطه
حرف اضافه from در این کاربرد برای نشان دادن دلیل و علت وقوع چیزی استفاده می‌شود.

4 در فاصله ... از ... دورتر از

(a distance) from something
در فاصله ... از چیزی/... دورتر از چیزی
  • 1. I was 100 meters from the scene of the accident.
    1. من در فاصله 100 متری از صحنه تصادف بودم.
  • 2. The house is two miles from here.
    2. آن خانه در فاصله دو مایلی از اینجاست [آن خانه در دو مایلی اینجاست].
توضیح درباره حرف اضافه from به معنای فاصله داشتن
حرف اضافه from در این کاربرد برای نشان دادن فاصله و مسافت بین دو چیز یا دو مکان استفاده می‌شود.

5 با از

to be different from
(چیزی) با (چیزی) تفاوت/فرق داشتن
  • 1. Is Portuguese very different from Spanish?
    1. آیا زبان پرتغالی خیلی با زبان اسپانیایی فرق دارد؟
  • 2. My book is different from yours.
    2. کتاب من با کتاب شما تفاوت دارد.
توضیح درباره حرف اضافه from به معنای با
حرف اضافه from در این مفهوم برای مقایسه دو یا چند چیز با هم استفاده می‌شود و معمولا با صفت different می‌آید. گاهی این حرف اضافه به‌صورت "از" در این کاربرد ترجمه می‌شود (متفاوت از).
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان