خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حراف
[صفت]
garrulous
/ˈɡærələs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more garrulous]
[حالت عالی: most garrulous]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حراف
وراج، پرچانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرچانه
حراف
وراج
مترادف و متضاد
talkative
1.a garrulous old woman
1. یک پیرزن پرچانه
2.being garrulous is not a good feature.
2. حراف بودن ویژگی خوبی نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
garrison
garrett
garret
garnish
garner
garrulousness
garter
garter snake
gary
garza
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان