1 . نحیف
[صفت]

gaunt

/ɡɔːnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: gaunter] [حالت عالی: gauntest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نحیف نزار

معادل ها در دیکشنری فارسی: استخوانی تکیده
مترادف و متضاد haggard thin
  • 1.She looked gaunt and exhausted.
    1. او به نظر نزار و خسته می رسید.
  • 2.The lean face had grown gaunt, the cheeks hollowed.
    2. چهره ی تکیده اش نحیف شده بود و گونه هایش خالی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان