خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نحیف
[صفت]
gaunt
/ɡɔːnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: gaunter]
[حالت عالی: gauntest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نحیف
نزار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استخوانی
تکیده
مترادف و متضاد
haggard
thin
1.She looked gaunt and exhausted.
1. او به نظر نزار و خسته می رسید.
2.The lean face had grown gaunt, the cheeks hollowed.
2. چهره ی تکیده اش نحیف شده بود و گونه هایش خالی.
تصاویر
کلمات نزدیک
gaulish
gauge
gaudy
gaudily
gauche
gauntlet
gauze
gavotte
gawkiness
gawky
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان