خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روزنامه
[اسم]
gazette
/gəˈzɛt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
روزنامه
خبرنامه
1.Alice wants to write for a gazette when she’s older.
1. "آلیس" دوست دارد وقتی بزرگ شود برای یک روزنامه بنویسد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gazelle
gazebo
gaze
gay
gawp
gazetteer
gazump
gbh
gcse
gdp
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان