خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میکروب
[اسم]
germ
/ʤɜrm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میکروب
جرم، بیماریزا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جرثومه
میکروب
1.Flu germs
1. جرمهای آنفلوآنزا
تصاویر
کلمات نزدیک
geriatrics
geriatrician
geriatric
gerbil
geranium
germ warfare
german
german measles
german shepherd
germane
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان