خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برگشتن
2 . پس گرفتن
[فعل]
to get back
/gɛt bæk/
فعل گذرا
[گذشته: got back]
[گذشته: got back]
[گذشته کامل: gotten back]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
برگشتن
مترادف و متضاد
come back
return
set out
1.If you get back in time, you can come with us.
1. اگر به موقع برگردی می توانی همراه ما بیایی.
2.Let's get back to the main subject.
2. بیایید به موضوع اصلی برگردیم.
3.When we got back to the hotel, Ann had already left.
3. وقتی به هتل برگشتیم "آن" از آنجا رفته بود.
2
پس گرفتن
دوباره بهدست آوردن
1.I never lend books—you never get them back.
1. من هیچوقت کتاب قرض نمیدهم؛ هیچوقت پسشان نمیگیری.
2.She's got her old job back.
2. او شغل قبلیاش را پس گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
get away with
get away from it all
get away
get at
get arrested
get back at
get back on one's feet
get back to
get bad press
get behind
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان