خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوباره روی پای خود ایستادن
[عبارت]
get back on one's feet
/gɛt bæk ɑn wʌnz fit/
1
دوباره روی پای خود ایستادن
به روال عادی بازگشتن (پس از اتفاقی)
informal
1.After he lost his job, it took him a while to get back on his feet.
1. پس از آنکه کارش را از دست داد، مدتی طول کشید تا دوباره روی پای خود بایستد.
توضیحاتی در رابطه با get back on one's feet
عبارت get back on one's feet یا روی پای خود بازگشتن، به معنای خود را پیدا کردن و یا استقلال خود را دوباره بدست آوردن پس از یک واقعه یا شکست است.
تصاویر
کلمات نزدیک
get back at
get back
get away with
get away from it all
get away
get back to
get bad press
get behind
get bent out of shape
get busy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان