Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سر کار رسیدن
2 . کاری را شروع کردن
[عبارت]
to get to work
/tuː gɛt tu wɜrk/
1
سر کار رسیدن
1.I get to work at 8:30.
1. ساعت 8:30 به سر کار میرسم [به محل کارم میرسم].
2
کاری را شروع کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دست به کار شدن
1.Let's get to work on this project.
1. بیایید کار روی این پروژه را شروع کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
get to the heart of
get to like
get to know
get to grips with
get to
get together
get under one's feet
get under one's skin
get undressed
get up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان