خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دورهمی
[اسم]
get-together
/ˈgɛttəˈgɛðər/
قابل شمارش
1
دورهمی
مهمانی
مترادف و متضاد
gathering
party
1.we haven't had a get-together for so long.
1. خیلی وقت است که یک دورهمی نداشتهایم.
تصاویر
کلمات نزدیک
get your act together
get worse
get vaccinations
get used to
get up to
get-up
get-up-and-go
getaway
getting on
getting on for
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان