Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . تند و مبهم صحبت کردن (معمولا به علت ترس)
[فعل]
to gibber
/ˈʤɪbər/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: gibbered]
[گذشته: gibbered]
[گذشته کامل: gibbered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تند و مبهم صحبت کردن (معمولا به علت ترس)
ورور کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ور زدن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
gib
giardiasis
giardia
giantism
giantess
gibberellic acid
gibberellin
gibberish
gibbet
gibbon
کلمات نزدیک
giantess
giant slalom
giant
gi
ghoul
gibberish
gibbon
gibe
giblets
gibson
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان