Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . چسبی
[صفت]
gluey
/ɡlˈuːi/
قابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چسبی
چسبناک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چسبی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
glued to the spot
glued pad binding
glued fold binding
glued
glue-sniffing
glueyness
glug
gluiness
glum
glume
کلمات نزدیک
glue-sniffing
glue sniffing
glue
glucose
glowing
glug down
glum
glumly
glut
glutinous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان