خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عصبانی شدن
2 . بهشدت هیجانزده شدن
[عبارت]
to go mad
/tuː goʊ mæd/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عصبانی شدن
دیوانه شدن (از عصبانیت)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فیوز پراندن
1.I'll go mad if I have to wait much longer.
1. اگر مجبور شوم بیشتر از این منتظر شوم، دیوانه میشوم.
2
بهشدت هیجانزده شدن
جوگیر شدن
1.‘I'm going to buy some new clothes.’ ‘Well, don't go mad.’ (= spend more than is sensible).
1. «من قرار است چند لباس جدید بخرم.» «خب، زیاد هیجانزده نشو [خیلی پول خرج نکن].»
تصاویر
کلمات نزدیک
go jogging
go into hospital
go into detail
go into business for yourself
go into a tailspin
go mental
go off
go off on one
go on
go on a diet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان