خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیر تیغ جراحی رفتن
[جمله]
go under the knife
/goʊ ˈʌndər ðə naɪf/
1
زیر تیغ جراحی رفتن
عمل کردن
informal
1.His wife went under the knife at the hospital last evening.
1. زن او دیشب زیر تیغ جراحی رفت.
توضیحاتی در رابطه با go under the knife
عبارت go under the knife یا زیر تیغ جراحی رفتن، به معنای تحت عمل جراحی قرار گرفتن است.
تصاویر
کلمات نزدیک
go under
go toe to toe
go to work
go to waste
go to the gym
go up
go up in flames
go viral
go walking
go weak at the knees
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان