خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مو به تن سیخ شدن
[اسم]
goosebumps
/gus bʌmps/
غیرقابل شمارش
1
مو به تن سیخ شدن
مورمور شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مورمور شدن
مترادف و متضاد
goose pimples
gooseflesh
to give somebody goosebumps
مو به تن کسی سیخ شدن
It gave me goosebumps just to think about it.
فقط فکر کردن راجع به آن مو به تن من سیخ میکند.
to get goosebumps
مو به تن سیخ شدن
I got goosebumps when she told me about the attack.
وقتی که او درباره آن حمله به من گفت، مو به تنم سیخ شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gooseberry
goose egg
goose
googly
google
gooseneck
gopher
gordon
gore
gorge
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان