خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گریهوزاری کردن (بخصوص بچهها)
2 . موی جوگندمی
[فعل]
to grizzle
/ˈɡrɪzl/
فعل ناگذر
[گذشته: grizzled]
[گذشته: grizzled]
[گذشته کامل: grizzled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گریهوزاری کردن (بخصوص بچهها)
informal
[اسم]
grizzle
/ˈɡrɪzl/
قابل شمارش
2
موی جوگندمی
تصاویر
کلمات نزدیک
gris-gris
grippe
griffon
grieving
gribble
groaning
formalized
to one's taste
proof positive
grody
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان