1 . سنگین 2 . سنگین‌وزن 3 . پیچیده 4 . شدید
[صفت]

heavy

/ˈhev.i/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: heavier] [حالت عالی: heaviest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سنگین

معادل ها در دیکشنری فارسی: ثقیل سنگین گران
مترادف و متضاد hefty massive weighty light
how heavy
چقدر سنگین
  • How heavy is your backpack?
    کوله پشتی‌ات چقدر سنگین است؟
heavy equipment/suitcase/gun...
تجهیزات/چمدان/اسلحه و... سنگین
  • She was struggling with a heavy suitcase.
    او داشت با یک چمدان سنگین دست‌وپنجه نرم می‌کرد.

2 سنگین‌وزن چاق

مترادف و متضاد fat
  • 1.Bob is much heavier than the last time I saw him.
    1. "باب" سنگین‌وزن‌تر از آنی بود که آخرین بار دیده بودم.

3 پیچیده سنگین

مترادف و متضاد light
heavy traffic
ترافیک سنگین
  • The traffic was very heavy this morning.
    امروز صبح، ترافیک بسیار سنگین بود.
heavy discussion
بحث پیچیده
  • The discussion got a little heavy.
    بحث کمی پیچیده شد.

4 شدید سنگین (مجازی)

heavy frost/rain/snow
یخبندان/باران/برف شدید
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان