خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مفصل ران
[اسم]
hip
/hɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مفصل ران
کفل، کمر
1.She stood waiting with her hands on her hips.
1. او دست به کفل [کمر]، ایستاده منتظر ماند.
2.This exercise is designed to trim your hips and stomach.
2. این تمرین، برای شکل دادن به کفلها و شکم طراحی شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
hinterland
hint
hinny
hinged
hinge
hip hop
hip pocket
hip-hop
hippie
hippo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان