خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رفتن
[عبارت]
to hit the road
/hɪt ðə roʊd/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رفتن
به راه افتادن
informal
1.It's getting late. I'd better hit the road.
1. دارد دیر میشود. بهتر است بروم.
تصاویر
کلمات نزدیک
hit the nail on the head
hit the jackpot
hit the hay
hit the bull's eye
hit squad
hit the road, jack!
hit the roof
hit the sack
hit the showers
hit the stores
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان