خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رفتن خوابیدن
[عبارت]
hit the sack
/hɪt ðə sæk/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رفتن خوابیدن
مترادف و متضاد
hit the hay
1.I can't stay up anymore. I'm gonna hit the sack.
1. من دیگر نمی توانم بیدار بمانم. من می روم بخوابم.
تصاویر
کلمات نزدیک
hit the roof
hit the road, jack!
hit the road
hit the nail on the head
hit the jackpot
hit the showers
hit the stores
hit-and-miss
hit-and-run
hit-and-run driver
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان